اولين جنايت روز هشتم شهريورماه سال 91در پاكدشت اتفاق افتاد. آن روز پيكر بيجان زن جواني به بيمارستان پاكدشت منتقل شد. او فاقد علائم حياتي بود و همسرش ادعا ميكرد وي دست بهخودكشي زده است. با تأييد مرگ زن جوان توسط تيم پزشكي تحقيقات درخصوص علت مرگ وي آغاز شد. مأموران پليس در جريان بررسيهاي فني خود پي بردند متوفي با شوهرش اختلافات زيادي داشت.
حتي همسايهها به مأموران گفتند كه بارها صداي درگيري اين زوج را شنيدهاند. از آنجا كه ممكن بود مرد جوان در مرگ همسرش دست داشته باشد وي بازداشت شد. او ادعا ميكرد همسرش خودكشي كرده و او در اين حادثه نقشي نداشته است. با وجود اين شواهدي ازجمله حرفهاي فرزند خردسال اين زن و شوهر نشان ميداد كه مرد جوان در قتل همسرش دست دارد. در اين شرايط پرونده با صدور كيفرخواست به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاكمه مادر و خواهر مقتول با اين ادعا كه شوهرش او را به قتل رسانده براي وي تقاضاي صدور حكم قصاص كردند. خواهر مقتول گفت: خواهرم و شوهرش مدام با يكديگر درگيري داشتند. خواهرم حتي جاي چند بريدگي روي بدنش را به من نشان داده و گفته بود كه شوهرش او را با چاقو مجروح كرده است. خواهرم بارها با صورت كبود از خانه بيرون رفته بود. با اينكه خواهرم از زندگي با شوهرش عذاب ميديد اما بهخاطر دخترش حاضر به طلاق نبود.
در ادامه اين جلسه دختر مقتول كه 8سال داشت به قضات دادگاه گفت: پدرم مرد خشني است. از او ميترسم. او مادرم را به قتل رساند. او مادرم را هل داد و وقتي او افتاد با چاقو به او ضربه زد.وقتي نوبت به متهم رسيد تا از خودش دفاع كند او گفت كه همه اين حرفها دروغ است. او ادامه داد: زماني كه اين حادثه اتفاق افتاد دخترم 4سال داشت. او در اين مدت با خانواده همسرم بوده و تحت تأثير آنها اين حرفها را ميزند.
وي ادامه داد: من سند ماشينم را به نام برادرم زده بودم و همسرم از اين كار ناراحت بود. به همين دليل با من درگير شد. من هم به اتاقم رفتم و خوابيدم وقتي بيدار شدم او آشپزخانه گوشت خرد ميكرد. او با ديدن من دوباره شروع به داد و بيداد كرد و به يكباره چاقو به شكمش برخورد كرد. در پايان اين جلسه قضات دادگاه متهم را در قتل همسرش مقصر دانسته و وي را به قصاص محكوم كردند. هرچند متهم به اين رأي اعتراض كرد و پرونده به شعبه 29ديوانعالي كشور فرستاده شد اما قضات دادگاه اين رأي را تأييد كردند. به اين ترتيب مرد همسركش در يك قدمي چوبه دار قرار گرفت.
- دوئل عشقي
دومين جنايت روز ششم آبانماه سال 94در تهرانپارس اتفاق افتاد. آن روز به پليس خبر رسيد كه در جريان درگيري بين 2دوست در خانهاي، يكي از آنها توسط ديگري به قتل رسيده است. متهم كه جواني معتاد بود در جريان بازجوييهاي مقدماتي به قتل اعتراف كرد و گفت: من و دوستم از سالها قبل با يكديگر دوست بوديم اما مدتي بود كه هر دو به موادمخدر اعتياد پيدا كرده بوديم. ما معمولا با هم مواد مصرف ميكرديم و روز حادثه نيز براي مصرف مواد به خانه او رفته بوديم.
وي ادامه داد: آن روز در لابهلاي حرفهاي دوستم فهميدم او به همان دختري كه من علاقه دارم علاقهمند شده است. او ميگفت ميخواهد با او ازدواج كند. از حرفهايش شوكه شده بودم. به او اعتراض كردم اما او كه حال عادي نداشت به من حمله كرد. من هم يك چاقو برداشتم و ضربهاي به سينه او زدم.
بهدنبال اعترافات متهم او در دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه و با درخواست اولياي دم به قصاص محكوم شد. با وجود اينكه پرونده با اعتراض متهم براي بررسي نهايي به ديوانعالي كشور فرستاده شد اما قضات 24ديوان رأي دادگاه را تأييد كردند. درصورتي كه جوان محكوم به قصاص نتواند رضايت اولياي دم را جلب كند بهزودي مجازات خواهد شد.
نظر شما